[vc_row][vc_column][vc_column_text]

به احتمال زیاد شما هم در محل کار یا خویشاوندان خود کسانی را دیده اید که فعالیت های زیادی انجام می دهند و همه ی آن ها را نیز به سرانجام می رسانند، پیش خود می گویید که این شخص بیش از آن که به زندگی خود برسد درحال کار کردن است، به اصطلاحی بیش از 24 ساعت در طول روز زمان دارد، اما اینگونه نیست، اگر شما هم با مدیریت کارها و تکنیک های آن آشنا باشید می توانید فعالیت های خود را از روی کار کاذب به سوی هدف اصلی کار هدایت کرده و بازدهی خود را افزایش دهید.

یکی از بهترین راه ها برای مرتب کردن اولویت های کاری این است که به دنبال کارهای کاذب باشید، از آن دسته کارهای کاذبی که در اهداف و راستای شرکت و شما نیستند، بیاید صادق باشیم، اغلب کارهای کاذب حساب شده نیستند، بیشتر آن ها به خوبی حساب شده اند، بعضی از ما در بعضی موارد درگیر این کارها شده و بعضی بیشتر موارد درگیر این کارهای بی نتیجه هستیم.

بدین معنا نیست که افرادی که مشغول انجام دادن کارهای کاذب هستند مشغولیت کاری ندارند، بلکه اغلب موارد سرشان شلوغ می باشد، اما آن ها مشغول کارهای بی نتیجه هستند، و سخت کار کردن معیار نیست، زیرا شما می توانید سخت کار کنید و راهی به ناکجاآباد بسازید.

شما احتمالا در حال انجام یک کار کاذب هستید چراکه به شما گفته شده آن را انجام دهید، یا شما در حال انجام یک کار کاذب هستید اما متوجه بی ارزش بودن آن نیستید. کار کاذب زمانی که نتایج واضح ندارند ایجاد و رشد می کنند، و زمانی که افراد صادقانه ارزش کارخود را ارزیابی نمی کنند به وجود می آید.

در چنین شرایطی ممکن است افرادی بخاطر انجام کارهای کاذب پاداش گرفته و مورد تمجید نیز قرار بگیرند، اگر شما به دنبال شکار کارهای کاذب هستید باید به این نکات توجه کنید:

کارکنان در رابطه با استراتژی شرکت و اهداف مهم سازمان بی اطلاع هستند.
ارتباط میان کار و استراتژی مبهم می باشد.
هرچند تلاش زیادی صورت می گیرد اما نتایج قابل قبول نیست.
جلسات فاقد هدف مشخصی است و تنها وقت را تلف می کند.
با وجود لیست بلند ایمیل های ارسالی واقعا معلوم نیست که کسی به آن نیاز دارد و یا از آن استفاده می کند.
جلسات خارج از دفتر کار معمولا حواس پرتی ایجاد می کنند و ارزش بالایی ندارند.
برخی پروژه ها زمان و منابع زیادی از سازمان می گیرند و نیمه کار رها شده و یا به سختی به پایان می رسند که ارزش آن همه زمان و منابع را ندارد.
شرکت به شدت درگیر کاغذبازی و فعالیت اداری آن است.
البته نشانه های دیگری نیز هستند که موجب ایجاد کار کاذب شده و نتیجه ی مثبتی ندارند، شما خود می توانید لیست خود را برای سازمان خود تهیه کنید.

اغلب کارکنان نمی خواهند کار کاذب انجام دهند، اغلب آن ها میخواهند حس مفید بودن داشته باشند و در راستای رسیدن به اهداف بزرگ کمکی کرده باشند و بخشی از آن باشند.

به یاد داشته باشید که کارهای کاذب مخفی هستند و از نقاب کار واقعی بهره می برند،(کار واقعی فعالیتی است که با اهداف و استراتژی های سازمان هماهنگ باشد) در این عصر همه در تلاش هستند با کمترین تلاش بیشترین بهره را ببرند،خیلی مهم است که به سرعت کارهای کاذب را شناسایی کرده و تا جایی که امکان دارد آن ها را حذف کرده و جای آن کار واقعی جایگذین نماییم.

در ادامه پنج نکته کلیدی برای تمرکز بر روی کار واقعی آورده ایم:

1. درباره استراتژی شفاف باشید

در ماموریت برای استراتژی اشتباه نکنید، ماموریت در مورد هدف است،استراتژی برنامه ای برای تحقق هدف است،اطمینان حاصل کنید که توضیحات شغلی صریحاً روی کارهایی که بیشترین اهمیت را دارند تمرکز می کنند.

2. از معیارهای با ارش استفاده کنید

علت شایع کار کاذب عدم اطلاع از نتایج موردنیاز و زمان رسیدن به آن است.

3. مراقب شلوغی بیش از حد باشید

زمانی که کارکنان نسبت به اولویت ها مطمئن نیستند، مشغول کارهای کاذب می شوند، شما باید بر روی اولویت ها تاکید کرده و اهداف را مشخص کنید، برای مثال زمانی که جلساتی به صورت منظم برگذار می شود و نتیجه ی مثبتی در برندارد، آن را از تقویم کاری حذف کنید.

4. با ارتباطات به عنوان یک وظیفه جمعی برخورد کنید

بررسی کنید که پیام شما از سوی دیگران دریافت شده و درک شده باشد، و به دنبال بازخوردها باشید و به آن ها گوش فرادهید، ارتباطات در مورد مسائل کاری باید ساده، واضح،قانع کننده و اغلب تکرار شود.

 

5. افراد اطراف خود را درک کنید

برخی افراد استعداد خاصی برای واگذاری پروژه‌ها زمانی که کار سخت می‌شود، دارند. تعدادی هم پروژه‌های جدیدی تعریف می‌کنند تا شهرت خود را به نمایش بگذارند. نکته اصلی این است که بدانید چگونه رفتار دیگران باعث ایجاد کار کاذب می‌شود و سپس مانع آن‌ها شوید. همانطور که رفتار دیگران را مورد بررسی قرار می‌دهید، باید از این موضوع که رفتار شما نیز باعث ایجاد کار کاذب می‌شود نیز اطلاع داشته باشید. زمانی که از شما خواسته می‌شود کار بیشتری را در زمان کمتری انجام دهید، این چالش را به عنوان یک فرصت ببینید. رویکرد استراتژیک در اولویت‌بندی، شما را از سایرین متمایز می‌کند

زمانی که از شما خواسته می شود کاربیشتری انجام دهید، چالش را یک فرصت تلقی کنید، رویکرد استراتژیک شما در اولویت بندی شما را از افرادی که شکایت می کنند متمایز می سازد و شما یک مثال مثبت می شوید.

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]