[vc_row][vc_column][vc_column_text]همراه بیزمش در بیزمگ شوید تا با مفهوم مربع سه ضلعی بیشتر آشنا شویم.
کتاب معروفی هست به نام “دولت کارآفرین” که تاکیدش بر نقش دولت در ایجاد نوآوری ها و “کارآفرینی” است؛ اما به نظر می رسد عبارت “دولت کارآفرین” به دلایل زیر چیزی شبیه مربع سه ضلعی و غیرممکن است:
۱. نقطه شروع کارآفرینی، بازار و کشف نیاز مشتری با هدف ارائه محصولی است که مشتری داوطلبانه برای آن پول خرج کند.
۲. کارآفرینی چنانکه از واژه لاتین آن هم برمی آید به معنای ریسک و خطرجویی است؛ محصولی تازه ارائه می شود و باید تن به آزمون دشوار بازار بدهد و مشتریان آن را محک بزنند؛ اگر محصول از این آزمون سربلند بیرون نیامد؛ زیانی (گاه هنگفت) متوجه کارآفرین می شود و او مجبور است از بازار خارج شود.
۳. انگیزه اصلی کارآفرین کسب سود است و البته کسب قدرت یا پرستیژ هم می تواند بخشی از کار باشد.
در مورد سرمایه گذاری های دولت این سه شرط غایب اند؛ هدف اصلی نه کشف نیاز و برقراری رابطه سودآور با مشتری، بلکه اهدافی نظیر افزایش اشتغال یا قدرت ملی است؛ آزمون بازار چندان موضوعیت ندارد. حتی اگر محصولی تولید شود که خواهان هم نداشته باشد همچنان موجه تلقی می شود.
اغلب در آنها ریسک و خطرپذیری شخصی هم وجود ندارد؛ بسیاری از سرمایه گذاری های ناموفق تا مدتها با تنفس مصنوعی و دست مرئی دولت حفظ می شوند؛ کارایی و ارزش آفرینی آنها هم مهم نیست؛ صرف افتتاح آن و آمدن در آمار برای خودی نشان دادن اهالی دولت کافی است.
از این رو انتظار کارآفرین شدن دولت نارواست؛ محرک توسعه واقعی و آنچه توانسته است اقتصاد بازار را نسبت به بقیه گزینه ها ممتاز کند همین کارآفرینی است؛ در چنین اقتصادی است که افراد می توانند با مسئولیت خود خطر کنند و با امید قوی ترین انگیزه انسان (سودجویی) دنیا را به جای بهتری برای همه بدل کنند
دکتر امیرحسین خالقی[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]
ثبت ديدگاه